باز آمد بوی ماه مهر ،ماه مدرسه
🍁👇این روز اول مدارس در خانه ما .ساره جون از ۸و نیم صبح تا ۱۲ آنلاین .با برنامه و مرتب .
علی آفلاین و بی برنامه .درک نکردن کلاس و تکلیف .
مسیح و گریه که علی کلاس نداره.البته تو این عکس کنار اومد و گفت من هم کلاس دارم.دفتر و مداد آوردم براش.😘
👇اینجا علی میخواد لوحه بنویسه .اما مسیح مدام در مورد عکس های لگو باهاش حرف میزنه .
👇معلم ساره جون بهشون گفت امسال انشا دارید و ساره جوش آورد .موضوع داد و ساره گفت بلد نیستم بنویسم .
اولین انشا ساره با موضوع تکراری« تعطیلات تابستان»بد هم نبود . خانمشون گفت خوب نوشتی .
👇اولین سر مشق علی .گفت دوست دارم خودم دفترم را تزیین کنم .انصافا کبوتر علی از جغدی که من کشیدم قشنگتره😉🤭
من امروز دوباره عصبانی شدم .ساره برای علی توضیح میداد و میگفت تو آفلاینی و اون درک نمیکرد .معلم علی بی نهایت بی انرژی و بی حال درس میداد .دوست داشتم بهتر کلاس را شروع میکرد .
علی مدام میگفت حال ندارم بنویسم .نزدیکی ظهر میگفت مدرسه مزخرف و خسته کننده است .😨
ساره برای انشا نوشتن و حتی یه فیلم چند ثانیه ای معرفی خودش یه کمی بد اخلاقی کرد ( البته من بد اخلاق تر بودم😔😔😔)
البته من نهایت سعی خودم را برای آروم بودن میکردم .اما واقعا گیج شده بودم و بهشون گفتم روزهای دیگه بهتر میفهمیم که باید چکار کنیم .بماند که روزهای دیگه هم یه کم جوش میآوردم .
خدایا به من صبر بده و کمکم کن .بچه ها گناه دارن .همش تقصیر این کرونا ست که تموم نمیشه .😔😔
من خودم باید درک کنم که علی واقعا خسته میشه .اون هنوز درک درستی از کلاس و مدرسه نداره.❤️
مسیح هم آن شاالله عاقل تر میشه .🤲