علیعلی، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 27 روز سن داره
مسیحمسیح، تا این لحظه: 5 سال و 5 ماه و 9 روز سن داره
سارهساره، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 25 روز سن داره
نی نی وبلاگم.نی نی وبلاگم.، تا این لحظه: 1403 سال و 6 ماه و 13 روز سن داره
بابا حسینبابا حسین، تا این لحظه: 1402 سال و 4 ماه و 3 روز سن داره
مامان زهرامامان زهرا، تا این لحظه: 1403 سال و 7 ماه و 20 روز سن داره

روزهای زندگی بچه های من

مامان گاهی عصبانی،،، اکثرا مهربون

باز آمد بوی ماه مهر ،ماه مدرسه

1400/7/10 7:47
نویسنده : مادر خانه دار
255 بازدید
اشتراک گذاری

🍁👇این روز اول مدارس در خانه ما .ساره جون از ۸و نیم صبح تا ۱۲ آنلاین .با برنامه و مرتب .

علی آفلاین و بی برنامه .درک نکردن کلاس و تکلیف .

مسیح و گریه که علی کلاس نداره.البته تو این عکس کنار اومد و گفت من هم کلاس دارم.دفتر و مداد آوردم براش.😘

👇اینجا علی میخواد لوحه بنویسه .اما مسیح مدام در مورد عکس های لگو باهاش حرف میزنه .

👇معلم ساره جون بهشون گفت امسال انشا دارید و ساره جوش آورد .موضوع داد و ساره گفت بلد نیستم بنویسم .

اولین انشا ساره با موضوع تکراری« تعطیلات تابستان»بد هم نبود . خانمشون گفت خوب نوشتی .

👇اولین سر مشق علی .گفت دوست دارم خودم دفترم را تزیین کنم .انصافا کبوتر علی از جغدی که من کشیدم قشنگتره😉🤭

من امروز دوباره عصبانی شدم .ساره برای علی توضیح میداد و می‌گفت تو آفلاینی و اون درک نمی‌کرد .معلم علی بی نهایت بی انرژی و بی حال درس میداد .دوست داشتم بهتر کلاس را شروع میکرد .

علی مدام می‌گفت حال ندارم بنویسم .نزدیکی ظهر می‌گفت مدرسه مزخرف و خسته کننده است .😨

ساره برای انشا نوشتن و حتی یه فیلم چند ثانیه ای معرفی خودش یه کمی بد اخلاقی کرد ( البته من بد اخلاق تر بودم😔😔😔)

البته من نهایت سعی خودم را برای آروم بودن میکردم .اما واقعا گیج شده بودم و بهشون گفتم روزهای دیگه بهتر میفهمیم که باید چکار کنیم .بماند که روزهای دیگه هم یه کم جوش میآوردم .

خدایا به من صبر بده و کمکم کن .بچه ها گناه دارن .همش تقصیر این کرونا ست که تموم نمیشه .😔😔

من خودم باید درک کنم که علی واقعا خسته میشه .اون هنوز درک درستی از کلاس و مدرسه نداره.❤️

مسیح هم آن شاالله عاقل تر میشه .🤲

پسندها (2)

نظرات (0)