روزه کله گنجشکی علی جون
علی جون میگفت چرا من را سحر بیدار نمیکنید .صداش میزدیم اما بیدار نمیشد.بالاخره امروز بیدار شد (البته وقتی ما داشتیم نماز صبح میخوندیم😊)یه کم کره و عسل خورد و گفت تا ظهر چیزی نمیخورم ...ساعت ۱۱ گرسنه شده بود و مدام ساعت را میپرسید.
عکس بالا ساعت ۱ ظهر است که داره افطار میخوره .بعدش با من نماز ظهر خوند .علی جون خوشحال بود که تونسته یه روزه نصفه بگیره .
ساره و مسیح هم توی حیاط تو برق آفتاب نماز خوندن
بعد از نماز ،مسیح دست بردار نبود و رفت دوچرخه سواری تو حیاط .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی