تولد ساره جون
یه گردش نوروزی در شهر
عمه مریم زنگ زد که بریم ماهان را ببریم کنار رودخونه ...ساره نیومد .من و بابا و مسیح و علی عزیزم به همراه ماهان رفتیم سمت پل خواجو ...توپ بازی کردن .. یه کم رفتن آب بازی و بعد رفتیم گلستان شهدا .زیارت شهدا .براتون مزار یوشع نبی را توضیح دادم (البته چند بار قبلا گفتم که از ۱۲۴هزار پیامبر یکیشون اصفهانه🙄) علی عزیزم زیاد سوال میپرسه اما چون با ماهان بود زیاد در مورد جنگ و اینا نپرسید ... آرامگاه آقای مظاهری رفتیم ..و اینگه با جدیت به علی میگفتم سال ۹۶فوت شدن که تو نبودی (با مسیح قاطی کرده بودم )خندشون گرفته بود از گیج بودن من 😪 قبل رفتن از نانوایی روبرو گلستان نون داغ جو خریدن و خوردن و م...
Ps5
نمیدونم چرا تو عنوان 5انگلیسی تایپ نشد😖 علی مهربونم از سفر که برگشتیم مامان جون دعوتمون کرد خونشون . عمه مریم و ماهان هم بودن و اسباب بازی جدید ماهان😱 دسته بازی(ps5)و بازی ماین کرافت .... جالبه با اینکه اولین بار بود میدیدی .مسلط بودی به بازی با دستگاه 😍 مسیح هم دوست داشت .... نیم ساعتی بازی کردی بعد شام گفتی سرم درد میکنه ،بالا آوردی و خوابیدی (البته سردیت شده بود و نگاه کردن به تلویزیون مزید بر علت بود .) اما ادامه داستان فردا صبح و روزهای دیگه ..... من از این دسته بازیها میخام .....اسمش را هم درست نمیدونستی ... Play station را برات توضیح دادیم .. در نهایت بابا قیمتش را از دیجی کالا بهت گفت ....۲۵می...
رمضان،تولد ،زیارت ،سال نو
افطار حرم مطهر تولد ساره....پارک وکیل آباد ...البته هیچ کیکی نداشتیم خودش گفت نمیخام .. بر ...