صفه بارانی
از صبح قرار بود بریم بیرون بودیم.هزار تا برنامه چیدیم .بریم خونه مادر ،..کوه صفه وآخرش بارون خیلی خوبی اومد .همگی رفتیم تو حیاط.بابا با من حیاط را شستیم و شما بعد اینکه با چتر زیر بارون بودید و خیس شدید😅( چون چتر کوچیکه و فقط رسیدید بحث کنید سرش .)رفتید یه کم تو ماشین .اومدیم تو خوته ناهار خوردیم و همه لباس را که خیس شده بودن رو رخت آویز پهن کردم .هوا دوباره آفتابی شد و تصمیم شد بریم صفه .واقعا تمیز بود .
👇ساره نمیدونم چرا اولش زیاد غر زد و گریه و بد اخلاقی.اما بعدش خوب شد .
👇یه بارون شدید هم موقع برگشت گرفت .مسیح که بغل حسین خواب بود .موقع خرید هله هوله بیدار شد .
👇اب بارون جریان پیدا کرده .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی