کلاس سیاه قلم ساره
ساره جون یه روز بهت گفتم کتابخونه کلاس سیاه قلم گذاشته .خودت خوشت اومد و گفتی که دوست دارم.ثبت نامت کردمت .دو جلسه رفتی .بین کلاس که تعطیل بود چند روز بهت گفتم باید تمرین کنی و چند بار از روی طرح بکشی .ناراحت شدی .انگار مربی هم گفته بود چرا تمرین نکردی و شما گفتی دیگه نمیرم کلاس .من ناراحت شدم .به جای کلاس شما، علی را چند جلسه بردم .اون هم برای علی یاد بگیره میشه چند ساعت تنها بود .(علی تا حالا هیچ کلاسی نرفته).
👆این جلسه علی قرار بود «بت من »یاد بگیره .اما بقیه «لو لوخان» را پیشنهاد داده بودن و علی عصبانی بود .اون طرح طبیعت را هم کامل باید میکشیدم اما علی فیل را فقط کشیده بود😘
ساره جون جلسه اول این ها 👇را یاد گرفته بود و با ذوق بهم یاد داد که چی جوری مداد را باید دست بگیریم.با دو چرخه رفته بودیم و پشت چراغ قرمز هم برام توضیح میداد .
ساره جون کلی هم با ذوق رفت وسایل را خرید .
ساره عزیزم این یه کلاس ساده بود که از شما انتقاد شد.شاید دوستت خندید.اما باید یاد بگیری که توی جامعه زندگی کردن خیلی از این موارد پیش میاد .من برای شما توضیح دادم که ممکنه حتی اعتقادات شما،نماز و روزه شما وحجاب شماهم مورد تمسخر قرار بگیره ،اما باید بتونی که استوار و برقرار باشی بدون ناراحتی 💗💗
خوش باشی.