دفتر مشق
ساره جونم سلام .ماجرا از اونجا شروع شد که یه بار دفتر مشق سمیرا دختر خاله (کلاس اولی)را دیده بودی .بهم گفتی مامان دفتر سمیرا پر از نقاشیه و قشنگه .خودم هم دیدم خاله باحوصله براش تزیین کرده بود و گفت که معلمشون گفته نقاشی بکشین .به خاله سمیه گفتی "من که مامان نداشتم وقتی کلاس اول بودم .اون همش سرش به مسیح گرم بود .."البته من یه کم ناراحت شدم از این حرفت اما خوب شما حرف خودم را کپی کردی چون بهت گفتم شما وقتی کلاس اول بودی من مسیح را به دنیا اوردم .البته مهر تا آذر که مسیح به دنیا اومد فاصله اش زیاد بود .برات توضیح دادم که معلم شما به ما نگفته بود و حتی یکی از مامانها هم این کار را نمی کرد چون اگر حداقل یکی از مامان های کلاس اول این کار را می کرد بقیه بچه ها هم تو خونه می گفتن .
و یه شب دفترت را خونه مادر به خاله دادی تا برات نقاشی بکشه و بعد هم شد جز برنامه روزانه من .❤️❤️
امیدوارم این عکس ها گویای مطلب باشه
اون روز صب که از خواب بیدار شدی و دیدی که برات پری دریایی کشیدم ذوق کرده بودی میگفتی مامان نمیدونستم پری هم بلدی بکشی.
این صفحه را هم خودت تزیین کردی و مدام میگفتی که "این صفحه را خیلی دوست دارم"
این اردک را هم اون شب (99/7/18)خاله جون با کلی دیگه صفحه برات تزیین کرد و همون شب من نشستم برات دفترت را پر کردم .که اولیش هم پری دریایی بالا بود .
البته علی هم چند روزه که ازت یاد گرفته و دفتراش را تزیین می کنه که بعد عکساش را میذارم .