مسیح و پرتاب کردن
چند وقتیه مسیح یهو شروع می کنه وسایل را پرت کردن .حالا هر چی باشه .کنترل تلویزیون ،لیوان شیشه ای ،شیشه ادویه ،ماشین بزرگ اسباب بازی ....
گاهی به سمت علی و ساره پرت میکنه و بیشتر تو دیوار .
میخنده .
گاهی که گرسنه یا خواب آلوده این کار را انجام میده اما گاهی هم چون بچه ها حواسشون بهش نیست برای جلب توجه 😔😔
اینجا یهو لیوان را کوبید تو دیوار .شاید چون من چند بار به ساره گفتم مداد ها را جمع کن بریز تو لیوان ( جامدادی بود )بعد نشسته و میگه « قبل» یعنی ❤️ قلب های روی لیوان .بی کله هم میره روی شیشه ها .دو بار پایش را بریده
روز ۲۱ اردیبهشت همه چیز عالی بود تا اذان مغرب .نماز خوندیم با هم .من رفتم حلیم شیر را بریزم برا افطار تو ظرف که یهو .....؟😱😱😭
البته ظهر هم همین مهر را زده بود تو دیوار....داداش علی آورده تا نماز بخونه .
مغرب هم کوبید مهر را تو تلویزیون .
اولش دیدیم طوری نشده
اما همون موقع آبجی ساره روشن کرد موش خبر نگار ببینه
ظاهراً فاتحه اش خونده شده .
ساره که قهر کرد و حتی افطاری نخورد .عصبانی شد و لیست برنامه ها و کارتون های را که میدیده گفت .
علی هم برای « جت سواران» سری جدید گریه کرد .
من به شدت غمزده شدم .قیمتش حدود ۲ میلیون گرونتر شده بود.
البته برای خودم مایه شرمندگی بود چون تو همین ماه رمضون چند بار تو قرآن خوندم که مال دنیا برای امتحان داده شده....
اما خوب .....این قضیه تا سحر بود و روز بعدش زندگی ادامه داشت .
انگار نه انگار .مسیح صبح گفت تلویزیون روشن کنم براش .مدام میگفت « اوخ » انگار نفهمیده بود چکار کرده .
آخه فقط ۲ سال و نیم داره .
ادامه روز را تو